تاريخچه تاروت برگرفته از وب سايت ويكی‌پدیا

کارت های تاروت (تارو و یا ثورا) مجموعه ای کارت هستند برای پیشگویی یا الهام بخشی که در نسخه های گوناگون تعداد و مفهوم این کارت ها تفاوت می کنند، ولی در مشهورترین نسخه (رایدر وایتز) کارت های تاروت شامل ٧٨ کارت هستند که ٥٦ عدد مجموعه تاروت صغیر و ٢٢ کارت تاروت کبیر نامیده می شوند. بسیاری از کسانی که بر روی تاریخچه تاروت کار کرده اند مدعی هستند که ریشه کارت های تاروت به قرن ١٥ میلادی و به کشور ایتالیا بر می گردد. ریشه ی اصلی کارت های تاروت به کشور مصر باز می گردد. در طی تسخیر این کشور و سوختن کتاب خانه های آن، تاروت، یا ثورا، تنها کتابیست که از آسیب در امان مانده. این کتاب در طی زمان به دست کولی های اروپا افتاد و در طی قرون رفته رفته اشکال آن تغییر کرده و به شکل اروپای قرون وسطی تغییر یافت. قانون اصلی تاروت پیرو منطق اعداد چهارتایی و بر مبنای کلمه ی مقدس «یهوه» است و کلیه ی رموز کبیر و صغیر این کارت بر این مبنا شکل گرفته. تاروت از دو دسته رموز صغیر -٥٦ کارت- و رموز کبیر- ٢٢ کارت- تشکیل شده است. عدد ١ به معنای خداوند و تقدیر الهی، عدد ٢ به معنای انسان و روح زمینی و یا طبیعت و عدد ٣ واسط و رابط این دو و ٤ رابط بین این حلقه و حلقه ی بعدی است. در عین حال ١ به معنای مرد و ٢ به معنای زن و ٣ به معنای فرزند است. ١ به معنای پدر، ٢ به معنای پسر و ٣ به معنای روح القدس است. عدد ٤ در عین اینکه عدد پایانی حلقه ی اول است، عدد آغازین حلقه ی دوم نیز هست. عدد ١ به معنای شروع یک روند، ٢ به معنای اوج آن روند، ٣ به معنای پایان و ٤ به معنای سقوط است. بر طبق این اصل، اعداد ١ تا ١٠ در سه دسته چیده می شوند: ١ و ٢ و ٣ و ٤ // ٤ و ٥ و ٦ و ٧ // ٧ و ٨ و ٩ و ١٠. که گروه اول به معنای شروع، گروه دوم به معنای اوج و گروه سوم پایان روندی است که در مورد آن تفال کرده ایم. در عین حال در درون هر کدام از این سه دسته اعداد بر طبق اصل چهارتایی معنا می شوند. ١ به معنای شروع. ٢ به معنای اوج و... . براین اساس می توان گفت که عدد ٢ به معنای اوج است در رده ی شروع، یعنی کاری که قصد شده در حال عملی شدن است یا مورد سوال شده حتمی است. ٦ به معنای پایان است در مرحله ی اوج، یعنی روند مورد سوال در حال افول است و به همین ترتیب تمامی اعداد کارت ها معنا می شوند.


تاریخچه تاروت برگرفته از کتاب پیشگویی با کارت های کبیر تاروت، تالیف فرزانه عطشان آذربانی

علم پیشگوئی توسط کارت های تاروت طی قرون گذشته یکی از باستانی ترین روش های علوم باطنی محسوب گردیده است که از دیر زمان توسط حکیمان، فرزانگان و آینده نگرهای اندیشمند، نه تنها برای تفال و پیشگوئی بلکه جهت پرورش صحت نفس و تعالی روح مورد توجه بوده است. فلسفه تاروت به عنوان یک مکتب رمزی به زبانی سخن می گوید که از فکر انبوه انسانی برخواسته و از روح و روان او سرچشمه یافته و تفهیمی از معنای درونی نمادها را ارائه می دهد. کارت ها در بالاترین مرتبه خود، قدرت های سری و حکمت محرمانه را منتقل می سازند. مبدا تاروت علی الخصوص رمزهای کبیر به قدری در ابهامات زمان پوشیده هستند که تنها در اسطوره ها و افسانه ها بطور طبیعی پرورش یافته اند. ابتدایی ترین تاریخی که به کارت های تاروت در موزه های اروپا نسبت داده شده است مربوط به سال ١٣٩٠ میلادی می باشد، با این حال گفته می شود که مبدا واقعی این کارت ها به قرن دوازدهم بر می گردد. فلاسفه و حکما همواره تاروت را به عنوان یک گنجینه ارزنده تاریخی در نزد خود و مخفی از دسترس افکار عموم ذخیره نموده اند. در موزه کرر ونیز (Museo Correr) تعدادی کارت مشاهده می شوند که از سال ١٤٤٥ تاریخ گذاری شده اند. در انگلستان کارت های تاروت طی حکومت ادوارد چهارم شناخته شد و پادشاه ورود این کارت ها را تحریم نمود. به هر حال تاروت راه خودش را از طریق کاروان های کولی ها به داخل خانه های اشراف باز کرد که در عین حال از ترس جریمه و مجازات مخفی نگه داشته می شد. تصاویر و نمادهای تاروت قرن ها در دست کولی ها نسل به نسل انتقال یافته است و در حقیقت کولی ها حافظ و نگهبان اسراری هستند که شامل کابالیستی گرفته از یهودیان کهن می باشد. این تصاویر توسط خود کولی ها طی مهاجرت از مصر به اروپا منتقل گردید. همان زمانی که استفاده از کارت های تاروت در اطراف سواحل مدیترانه ای آغاز گردید، کولی ها نیز در اروپا پراکنده شدند و اینطور بیان شده است که کولی های جنوب فرانسه، اسپانیا و ایتالیا از اشکال تاروت به عنوان فوت و فن خود در پیشگوئی بهره می بردند. در قرن هجدهم باستان شناس فرانسوی کوردوجیلین (Court de Gebelin) و سایر فلاسفه فرانسوی اعلام کردند که مبدا کارت های تاروت از مصر سرچشمه یافته و شامل خالص ترین اعتقادات روحانیون مصری بوده و حتی الامکان از چشمان بیگانگان دور نگه داشته شده است. بعد از انقلاب فرانسه آزادی جدید در اروپا جاری شد. مکتب های محرمانه در مکان های رمزی یکبار دیگر شکوفا شدند و این موقعیت جدیدی برای معرفی و شناخت فلسفه تاروت محسوب گردید. مفاهیم اشکال تاروت از گنجینه عناصر اسطوره ای، مذاهب، آئین و باورهای سنتی و اجتماعی جوامع انسانی گرفته شده است. زبان ها تغییر کرده اند اما تصاویر باقی می مانند. جانی که از ورای این کارت های کهن با ما سخن می گوید، از عرفان عهد عتیق ریشه گرفته است و هر بار که این تصاویر در مقابل ما رخ می گشایند، می توان به آئینه تغییر ناپذیر زندگی انسانی دست یافت و به محوطه بی انتهای هستی سر کشید. کارت ها سطوح خود آگاهی بشری را از اولین سحرگاه بیداری تا به هوشیاری بیکران الهی – در پیوند با خدا ترسیم می کند. نمادهای تاروت آینه ای هستند که در آن ها انسان جستجوگر می تواند خود یا شخص نزدیک به خود را در آن ببیند و می تواند موقعیت تکامل خود یا آن ها را در مسیر زندگی تعیین کند. شخصی که برای سوالات پی در پی ابوالهول درونش هیچ پاسخی ندارد ناگهان به داخل بی انتهایی ناخود آگاه سقوط می کند. روح بشریت همانند روح فرد، تنها از طریق عشق زندگی می کند. زندگی ناشی از معنویت هرگز خاموشی و یکنواختی بی حاصل عوامل مکانیکی را تاب نمی آورد. بلکه به دفعات سرزندگی می آورد و با جانی به پرواز در می آید که روی بال هایش محبت و معرفت را به تمامی معنی حمل می کند. جان آدمی بصورت تصاویر اندیشه می کند و از همان آغاز با تجربیات بشری پرورش می یاید. انگیزه های شهودی و تمثیلات همان چیزی است که با نور درونی تجربه شده است. کوردوجبلین معتقد بود که تاروت نوشتاری شگفت انگیز است، زیرا به نحوی تمامی جهان و مراحل مختلف چرخه زندگانی بشری به آن مرتبط است و این وجوه مختلف به ویژه در رمزهای کبیر گنجانده شده است. او تاروت را تنها کتاب بازمانده از مصر باستان می داند که اسرار روح بشری را برای سالکان به جا گذارده و سالیان دراز به دلیل آشفتگی مصر و سوختن کتاب های گرانقدر آن ها مفقود مانده بود. بقایای اصلی این نوشتار کهن را مدیون کولی های چادر نشینی هستیم که قرنهای متمادی در اختیارشان بوده است و از فضایل آن در جهت امر تفـأل بهره می بردند و عامل دل مشغولی آن ها بوده است. کوردوجبلین در این باب می گوید: «تصاویر و عملکرد تاروت جنبه آرمانی دارند و آرمان گرائی تصاویر تاروت کلید خرد و نیروهای نهان عهد عتیق است. این آرمان ها با نظریه های فلسفی و مذهبی مصریان قدیم چنان مطابقت دارد که نمی توان آن ها را یکی از آثار این ملت فرزانه و خردمند ندانست». اولین اشکال تاروت در زمان خود روی ورقه ای نازک عاج، نقره و یا حتی طلا طراحی و رنگ آمیزی می شدند. طرح هریک از ورقه ها می بایست بطرز نوینی بصورت کاردستی کشیده و رنگ آمیزی می گردید. به همین دلیل تنها اشراف از عهده چنین هزینه ای بر می آمدند که هنرمند را جهت ساخت و پرداخت یک سری اوراق مصور تاروت اجیر نمایند و در نتیجه این ورقه ها بازیچه دست اشراف می شدند. بالاخره با گذشت زمان و اختراع صنعت کاغذ کتاب های متنوعی در این زمینه نوشته شد و کارت های مقوائی دستی مورد دسترس قرار گرفت و سپس طرح های رنگ آمیزی شده شامل تغییرات مدرن تری شدند. در قرن نوزدهم یک کابالیست فرانسوی به نام الیفاس لوی (Eliphas Levi) به ارتباط مابین ٢٢ کارت رمزهای کبیر و ٢٢ حروف الفبای عبری پی برد. مبدأ حروف زبان های بشری ١٦ علامت هیروگلیف اولیه است که از سرچشمه الفبای اولیه است و ٢٢ حروف الفبای عبری مستقیما از علامات هیروگلیف مشتق شده اند. بنابراین اصول ثابتی چون حروف عبری و اعداد یا ارقام همگام با این نمادها که از دانش ماوراء الطبیعه سرچشمه یافته اند، ارائه شده است. در عین حال می توان حروف الفبای عبری را با بیست و دو جاده درخت کابالیستی در ارتباط دانست و چهار خال های رمزهای صغیر را با چهار عنصر آب، باد، آتش، خاک و حروف مقدس عبری «ی ه و ه» مرتبط دانست. حروف رمزی « ی ه و ه» وحدت با مبدا را نشان می دهد و در نمادگرائی تمام کتب معنوی به کار می روند، تاروت بطور کلی بر مبنای همین حروف ساخته شده است. لوی، تاروت را کلید «کابالا» و کلید انجیل و سلیمان می دانست، او می گفت: «ما موفق شده ایم با کشف این حلقه پنهان، گورستان دنیای کهن را بگشائیم و مردگان را به کلام آوریم و به بقایای کهنه عهد عتیق با تمام عظمتشان بنگریم، و معمای همه ابوالهول ها را بدانیم، و به تمام معابد و صندوق الواح آنها نفوذ کنیم. این کلیدی است که استفاده از آن در گذشته مجاز نبوده و راز آن تنها به سرسپردگان منتقل می شده است». دکتر جرارد انکاس (Gerard Encausse) متولد ١٨٦٥ فیلسوف فرانسوی علوم خفیه قرن نوزدهم که به نام مستعار پاپوس (Papus) معروف است در علوم باطنی کشفیات بسیاری نمود. او بیشتر اوقات خود را به علوم خفیه اختصاص می داد و مجموعه تحقیقات او در زمینه ثورا در سال ١٨٨٩ در کتابی با عنوان پاپوس انتشار یافت. پاپوس رهبر مکتب کابالائی صلیب گل سرخ بود و مکتب معروفی موسوم به خاموشان گمنام (Silenicieux Inconnus) را نیز تاسیس نمود. تاروت به عنوان یک مبدا کهن، مشاور حکیمی است که می تواند در شرایط صحیح اشارات مورد نیاز را از ضمیر برتر به بخش عقلانی انتقال دهد و در عین حال رازهای سرنوشت را با ظرافت و جهان بینی آموزش دهد. بنابراین در این صفحات خواننده زمینه های زیادی از زندگی را می پیماید. نمادگرائی، آواها، وزن ها، رنگ ها و اشکال زندگی برای ما آشکار می گردد. قلمرو عناصر، صخره ها، گیاهان و حیوانات نمایانده شده است. قلمرو انسان و موقعیت او روشن گردیده است. بنابراین روح باستانی بشریت از دهان جان مدرن سخن می گوید و برای آنکه طراوت ابدی خود را نشان دهد همواره در آستانه معجزات تازه می نماید و در آن ها که در عالم بی خبری و خواب سیر می کنند حیات را پیدا می کند. روی هم رفته باید اذغان داشت هر مأخذ یا عاملی که مبتکر تاروت بوده بطور حتم از مذاهب کهن، علم اساطیری، فلسفه، حکمت و عرفان شرق اطلاعات وسیعی داشته که در اثر آنها نمادهای مهمی را در آن مستقر نموده است. یکی از این تئوری ها مبدأ تاروت را با فلسفه چینی همگام می داند و معتقد است که رمزهای کبیر ارتباط هایی با فلسفه بودا دارد. در کلید «ابله» این شخصیت می تواند نمودار یک راهب سرگردان باشد که سیر تکاملی او در جریانی ست که به تدریج از مرحله جهالت، خامی و لاقیدی به مرحله روشنگری می رسد و این روشنگری مستلزم متحمل شدن وقایع تلخ و شیرین، پستی ها و بلندی ها، موفقیت ها و ناکامی ها و سایر حالات روانی و و دگرگونی های بشری است. بدون شک فلاسفه و پیشگویان عهد عتیق و جدید از 7 قرن پیش تاکنون فلسفه تاروت را با علوم باستانی نظیر عدد شناسی، ستاره شناسی، نمودارهای رنگ و علائم هیروگلیف و سایر آموزش های کابالیستی کمابیش همساز یافته اند. به همین دلیل بازتاب های تمام این تاثیرات در انواع اشکال تاروت به چشم می خورد. در عین حال، دانش تاروت با نیروهای آینده نگری و مفاهیم معنوی خود بصورت روشی یگانه و مستقل به قوت خود باقی مانده است و از آنجایی که تاروت کلیدی است که درب تازه ای را به روی دانش فلاسفه های عتیق می گشاید، عمیق ترین پیام ها را به روانشناسان و دانش پژوهان محقق ارسال می نماید. به هر ترتیب شاگردان مبحث علوم خفیه زوایای قابل ملاحظه ای از مفاهیم تصاویر تاروت دریافت می کنند و افرادی هستند که نسبت به کمک تاروت در امر مدیتیشن ارج می نهند. در صورتیکه ما برای دیدن و پذیرفتن اندرزهای این حکمت مصور آماده باشیم همچون راهنمایی، چراغ های سبز و قرمز را به ما نمایانده، نقاط کور را آشکار و به قوه ها و توانائی ها نیز اشاره می کند.